در تولید محتوا کیفیت مهم تر است یا کمیت؟

میزان موفقیت شما با تعیین حجم محتوا در سایت مشخص نمی‌شود.
بلکه مساله حایز اهمیت این است که کیفیت محتوا چگونه است و چه میزان از این محتوا نیاز کاربران شما را برآورده می‌کند.

دیشب، در یکی از رستوران‌های مورد علاقه‌ام در نزدیکی دفتر برین ترافیک (Brain Traffic) به نام  Brasa Rotisserie شام خوردم.
این رستوران‌ها تعدادی محدودی از حجم عظیمی مغازه‌ها هستند که تصمیم می گیرند رویکرد «پیشنهادهای محدود» برای غذاخوری را انتخاب کنند.
این پیشنهاد به این صورت است که آنها چند ظرف ارائه می‌دهند و آنها را به خوبی رفو می کنند.
آنها از مواد آلی رشد یافته محلی استفاده می کنند.
گوشت آنها را آهسته می پزند و روی ظروف قیمتی مناسب می گذارند.

من تمایل دارم از رویکرد «هرچه ساده تر، بهتر» قدردانی کنم؛ البته با توجه به اینکه این موضوع چیزی بیشتر از تنها صرف شام است.
به همین دلیل است که به جای سوپرمارکت‌های خیلی بزرگ در سراسر شهر، از سوپرمارکت­‌های محله خود خرید می‌کنم.
به همین دلیل دوست دارم هر روز یک پیراهن بپوشم به جای اینکه سعی کنم هر روز شلوار-پیراهن-کمربند را با هم جفت کنم.
زندگی به اندازه کافی پیچیده است، عزیزم.

همچنین دو اصل «لقمه بزرگتر از دهانت را برندار» و «کیفیت در برابر کمیت» فاکتورهای مهمی هستند.
این فاکتورها را هنگام مشاوره دادن به کاربران برای اینکه چگونه محتوا سایت خودشان را طراحی کنند، در نظر می‌گیریم.

کیفیت محتوا سایت شما نمی­ تواند همه مردم را راضی کند

معمول است که ناشران web property (خصوصاً بزرگ) فشار تبدیل شدن به همه چیز را برای همه افراد احساس کنند.
از این گذشته، بخش‌های مختلف درون یک شرکت دارای اولویت‌ها و ایده‌های متفاوتی در مورد آنچه کاربر نهایی واقعاً نیاز دارد، هستند.

اما بدون قوانین شفاف و یک تصمیم گیری محکم در مورد آنچه باید بماند و آن چه باید بگذرد، اوضاع می‌تواند به سرعت در یک سناریوی «آشپز که دو تا شود…» قرار بگیرد.

خیلی زود، کاربران شما از حجم زیاد محتوا سایت شما خسته می‌شوند و احساس ناامیدی می‌کنند، اما همچنان به دنبال موضوعی اساسی می‌گردند.
اطلاعاتی که آنها می‌خواستند ممکن است در آنجا بوده باشد، اما در پشت انبوهی از چیزهایی است که آنها واقعاً به آنها احتیاجی نداشتند یا اهمیتی نمی‌دادند.

محتوا با وجود استراتژی محتوا درست می تواند بیشتر اوقات کاربران را راضی کند

بنابراین چگونه می‌توانید با دادن اطلاعات مفید و قابل استفاده به آنها و هم‌چنین با جستجوی آسان، کاربران خود را از کیفیت محتوا راضی کنید؟
یک استراتژی محتوا لازم است. همه چیز در همان جاست.

به هر شکلی که این استراتژی محتوا تدوین شود، این استراتژی بازاریابی محتوا باید همه موارد از قبیل چه کسانی، چه زمانی، کجا، چرا و چگونه را پوشش دهد.

برای مثال:

• اهداف کاربران شما چیست؟
• چه محتوایی را برای ارضای این اهداف پیشنهاد می‌دهید؟
• چه کسی این محتوا را برای سایت شما خواهد ساخت؟
• چه کسی آن را به هنگام بروز مشکل یا از رده خارج شدن، دوباره درست می‌کند؟
• بهترین قسمت سایت برای به اشتراک گذاشتن این مطلب کجاست؟
• چرا کاربران باید به جای سایر سازمان‌ها، شما را انتخاب کنند؟
• چگونه باید از محتوا سایت به منظور ایجاد تفاوت‌های رقابتی استفاده کنید؟
• کاربران چگونه شما را پیدا می‌کنند؟
• کاربران وقتی وارد سایت شما می‌شوند، چه مدت آن جا می‌مانند؟

اگر نمی‌توانید همه مطالب خود را با این روش‌های بالا انجام دهید، برای مدتی کمتر از آن استفاده کنید.
تا زمانی‌که منابع یا بودجه لازم برای انجام این کار را ندارید، عناصر محتوا را که نمی‌توانید به راحتی مدیریت کنید، به حداقل برسانید …

سازمان شما باید استانداردهایی برای پشتیبانی و ارزیابی محتوا تعیین کند

از همه مهمتر: برای ارزیابی کیفیت محتوا استانداردها و یک برنامه زمانی تعیین کنید.
در حالی که در حوزه تخصصی خودتان نوآوری ایجاد می‌کنید؛ طرحی را برای اضافه کردن یا کم کردن عناصر محتوا ایجاد کنید تا بتواند تقاضای فعلی را منعکس کند.
اگر در پخت آهسته گوشت آشپزی حرفه‌ای هستید، این کار را به عنوان مهارت خود در نظرها جلوه دهید.
سپس چند ظرف در جانب کار خود قرار دهید تا به این سرمایه، متنی را هم اضافه کنید.

به طور خلاصه، مطمئن شوید که محتوا سایت شما به کاربران کمک می‌کند تا کاری را انجام دهند.
هر چه را که سر راه آن­ها است، از میان بردارید.